از گندم به گندم …..!

همین موقع ها بود !!!! اواخر اسفند ! هیاهوی وسوسه کننده دم عید …!

همین موقع ها بود که از سکه های پول تو جیبی چندتاشو برمیداشتم و از کوچه پس کوچه های شلوغ دم عید بازار رد میشدم تا برسم به حجره اقای خیاطی فر(فامیلی شون هم با شغل خانوادگی ما مطابقت داشتایشون مستأجر یکی از انبارهای پدر مرحومم بودن ) چند مشت گندم خوش عطر ازشون بخرم و بعدش رو حتما میتونی حدس بزنی ….! بَ………له سبزه سر سفره هفت سین 🥹 سبزه عید نماد سرور و زیبایی و برکت ….. اما سر سفره هفت سین و لحظه تحویل سال کسی یادش از گندمنمیاد از اصل ماجرا ….! اصل ….!!! اصل گندم بود و سبزه و زیبایی از گندم …!!!! و این گندم است ….در هیاهوی پایان اسفند تقدیم تو ،تا جوانه بزنه و هر دونه ش بشه هفتاد دونه پربرکت برات ….

یادمون باشه از اصل و ریشه هامون یادمون باشه از کجا اومدیم ، از کجا شروع کردیم ،و اخر اخرش قراره چه ثمری بدیم ….!؟

از گندم به گندم ….!!!!!! پر از برکت برای تو که شایسته و برنده ای